فتنه و آشوب های آخرالزمان - قسمت سوم
(1) (باب صد و نود و هفتم:) ابو سعيد از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: مهدى عليه السّلام مردى است از من. (2) (باب صد و نود و هشتم:) محمّد بن حنفيه از پدر بزرگوارش على عليه السّلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: مهدى عليه السّلام از ما اهل بيت است. (3) (فصل) عبد اللَّه بن عمر مى‏گويد: مردم را پنج فتنه و شورش است كه دو تاى آن‏ها گذشته و سه تاى آنها در اين امت خواهد بود. 1- فتنه و آشوب ترك 2- شورش و فتنه روم 3- فتنه و شورش دجال كه بعد از آن فتنه و شورشى نيست. (4) در روايت ديگر از عبد اللَّه بن عمر رسيده كه گفت: فتنه و آشوب سه تا است كه دو تاى آن‏ها واقع شده و يكى باقى مانده است كه آن فتنه و شورش ترك است كه در جزيره اتفاق مى‏افتد. [دجّال با هشتاد هزار نفر در اطراف كرمان‏] (5) (فصل) عبد الرحمن از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: دجال با هشتاد هزار نفر در اطراف كرمان نزول ميكند كه صورتهاى آنها چون سپرهاى عريض و پهن خواهد بود، پوستين و نعلهاى موئى مى‏پوشند. (6) (فصل) كعب مى‏گويد: (رسول خدا فرمود:) گروه ترك خروج ميكنند فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 72 يكنوع خروجى كه غير از قطيعه «1» چيزى از آن‏ها جلوگيرى نميكند، قربانى اعظم خدا در بين آنها خواهد بود. (1) (فصل) حذيفه مى‏گويد: (رسول خدا)؟ به اهل كوفه فرمود: قومى شما را از كوفه خارج ميكنند كه داراى اين صفاتند: چشمهاى كوچك، بينى‏هاى پهن، صورتهاى آنها نظير سپرهاى عريض آهنين، نعل موئى مى‏پوشند و مالهاى سوارى خود را بنخل جوخا (محلى كه خرما را خشگ ميكنند- فرهنك- يا يكنوع درخت خرمائى)؟ مى‏بندند، از سوراخها و مجارى فرات آب مى‏آشامند. [ابن عمر ظهور مهدى عليه السلام را به مرد عراقى مى‏گويد] (2) (فصل) عبد اللَّه بن عمر ميگويد: خدمت (رسول خدا)؟ آمديم، فرمود: شما چه كسانى هستيد؟ گفتم: از اهل عراق فرمود: قسم بآن خدائى كه غير از او خدائى نيست كه بنو قنطورا (ملت ترك) شما را از خراسان و سيستان مى‏رانند يكنوع راندن با سرعتى تا اينكه وارد ابلّه (شهرى است در بصره) ميشوند و اسبى را در آن باقى نمى‏گذارند، بعد از آن نزد اهل بصره ميفرستند كه يا بايد از شهرهاى ما خارج شويد يا اينكه ما بر شما وارد خواهيم شد. فرمود: بنو قنطوراء به سه فرقه تقسيم ميشويد: يك فرقه از آنها در كوفه و فرقه ديگر در حجاز و فرقه سوم در زمين باديه يعنى زمين عرب جاى گزين خواهند شد و كار عراق بجائى ميرسد كه احدى قفيز و درهمى در آن نخواهد يافت، فرمود: اين موضوع موقعى انجام مى‏گيرد فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 73 كه كودكان، حاكم و فرمان فرما شوند بخدا قسم كه همين طور هم خواهد شد و تا سه دفعه اين سخن خود را اعاده فرمود. [پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: قيامت بپا نمى‏شود مگر وقتى كه با تركهاى سرخ صورت قتال كنيد] (1) (فصل) ابو هريره از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قيامت قيام نميكند تا اينكه شما با گروه تركى كه داراى اين صفاتند قتال كنيد: 1- صورتهاى آن‏ها سرخ 2- چشمان آن‏ها كوچك 3- بينى‏هاى آنان عريض و پهن 4- صورتهاى آن‏ها نظير سپرهاى آهنين عريض و پهن خواهد بود. (2) (فصل) ابو هريره مى‏گويد: اول كسى كه از اطراف خاك عرب وارد مى‏شود مردمى هستند كه داراى صورتهاى سرخ باشند، صورت آنان چون سپرهاى پهن و عريض خواهد بود. عمر بمسلمين مى‏گفت: دشمنانى هستند كه صورتشان چون سپر و چشمانشان چون وزغ (حيوانى است شبيه سوسمار) آن‏ها را رها كنيد همچنان كه آن‏ها شما را رها كنند. (3) (فصل) تبيع مى‏گويد: وقتى كه بيرقهاى زردى وارد مصر شدند و بر مصر غلبه پيدا كرده بر منبر آن نشستند لازم است كه اهل شام در زمين سردابهائى كنده (خود را پنهان كنند) زيرا كه آن واقعه بلائى است. [حديث آتش حجاز كه گردنهاى شتران به وسيله آن روشنائى مى‏دهد] (4) (باب صد و نود و نهم:) ابو هريره گويد: در شبى آتش سوزانى خارج مى‏شود كه روشنائى آن بگردن شترها يا به گياهان سبز خواهد رسيد از آتش آن‏ها حذر كنيد. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 74 مؤلف گويد: اين حديث متضمن اين معنى است كه گردن‏هاى شتران يا گياهان نور مى‏دهند ولى ذكر نشده كه در بصرى «1» اتفاق مى‏افتد پس امكان دارد كه اين آتش همان آتش حجاز باشد، زيرا كه آن آتشى است كه گردنهاى شتران يا شاخ و برگ گياهان بوسيله آن، نور مى‏دهد. (1) (فصل) كعب ميگويد: نزديك است كه آتشى در يمن خارج شود كه مردم را بسوى شام روانه كند آن آتش صبح ميكند موقعى كه آنها صبح كنند و مى‏خوابد در آن وقتى كه آنها ميخوابند و شب ميكند آن موقعى كه آنها شب ميكنند، گردن شتران يا شاخ و برگ گياهان سبز در بصرى از آن آتش نورانى مى‏شود، موقعى كه اين موضوع را شنيديد بطرف شام خروج كنيد. (2) (فصل) زهرى مى‏گويد: آتشى از حجاز خارج مى‏شود كه گردن‏هاى شتران يا شاخ و برگ گياهان در بصرى روشن خواهد شد. (3) (فصل) نعيم از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: آتشى از عدن (جزيره‏اى است در يمن- قاموس) مردم را با ميمون و خوك‏ها جمع‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 75 ميكند كه هر جا شب كنند و هر وقت بخوابند با آنها خواهد بود و آنچه كه از آنها ساقط شود براى آن آتش است. (1) (فصل) ارطاة ميگويد: چهل شب در مشرق آتش و دود خواهد بود. (2) (فصل) عمر بن خطاب روزى در مكه گفت: اى اهل يمن شما بايد قبل از دو موضوع هجرت كنيد اول از آنها اينست كه اهل حبشه خارج ميشوند تا به اين مكان من ميرسند، دوم آتشى از عدن خارج مى‏شود كه مردم و جنبدگان و وحوش و درندگان را ميراند، موقعى كه آن آتش با ايستد آنها هم مى‏استند و موقعى كه حركت مى‏كند آنها نيز حركت ميكنند. كعب ميگويد: موقعى كه انسانى يا حيوانى برو در آيد آتش به او مى‏گويد: برو در آمدى و بزمين افتادى، آرزو داشتى كه قبل از امروز بسوى بصرى هجرت كنى آن آتش چهل سال بر قرار خواهد بود و كسى خود را بآن گرم نميكند مگر اينكه جزء جهنميها بشمار ميرود. حتى از كافر ميپرسند: (اين چه آتشى است؟) ميگويد: اين همان آتشى است كه بما وعده ميدادند. (عمر گفت:) شما چه حالى داريد آن موقعى كه اين علامت بزرگ را به بينيد، ناظرى كه از شما بطرف مشرق نظر كند مى‏بيند كه آن آتش روشن است بعد كه بطرف مغرب نظر نمايد خواهد ديد كه زراعت «1» آن آتش سبز است و به يك ديگر چسبيده خارج ميشوند، فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 76 آيا آن اعمال ناپسندى را كه امروز انجام ميدهيد انجام خواهيد داد در صورتى كه شما بآن علامت بزرگ نظر ميكنيد؟ بخداى كعبه قسم كه بآن علامت نظر ميكنيد و اعمال خود را انجام ميدهيد. (1) (باب دويستم:) ابن عمر ميگويد: نزديك است كه بنى قنطوراء اين كنكر (ملت ترك يا سودان) خروج كنند و اهل خراسان را بسرعت برانند تا اينكه مالهاى سوارى خود را در نهر ابلّه «1» وارد ميكنند و ميفرستند نزد اهل بصره كه: يا بايد شما هم بما ملحق شويد يا بصره را براى ما خالى كنيد! پس يك قسمت بايشان و يك قسمت به اعراب و يك قسمت بشام ملحق ميشوند. (2) (فصل) كعب ميگويد: گروه ترك با غضب وارد مى‏شود و از دجله و فرات آب مى‏آشامند و در جزيره فعاليت زيادى ميكنند و اهل اسلام از شدت تحير نمى‏تواند در مقابل آنها هيچ گونه استقامتى بنمايند. پس خداى تعالى برف زيادى توأم با باد شديد و يخ بر آنها مسلط ميكند و آنها خشك ميشوند، چند روزى كه اقامت كردند امير اهل اسلام بمسلمين ميگويد: اى اهل اسلام آيا گروهى هست كه جان خود را در راه خدا فدا كند و به بيند كه خدا با اين گروه چه عملى انجام داد؟ بعد از آن ده سوار پيش قدم شده ميروند بسوى قوم ترك و مى‏بينند كه همه خشگ و نابود شده‏اند. آنگاه مراجعت نموده ميگويند: خدا شما را كفايت نمود و خدا آنها را تا آخرين نفر هلاك كرده است. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 77 (1) (فصل) كعب ميگويد: بطور يقين قوم ترك وارد جزيره ميشوند و مالهاى سوارى خود را از فرات آب ميدهند و خدا طاعون (وبا) را بآن‏ها مسلط نموده آنها را ميكشد، كسى از آن‏ها نجات نمى‏يابد مگر يكنفر. (2) (فصل) عيينه ميگويد: چيزى قوم ترك را جلوگيرى نميكند مگر فرات در آن روز مردان جنگجوى آنها (اهل فرات؟) و شهسوارانشان قيس عيلان است كه دشمن را ريشه كن ميكند و بعد از آن تركى باقى نميماند. (3) (فصل) مكحول از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قوم ترك را دو خروج خواهد بود: يكى آنكه آذربايجان را خراب ميكنند و ديگرى آنكه در جزيره خروج مينمايند و مالهاى سوارى حجاز را پنهان خواهند كرد، و خدا مسلمين را يارى ميكند، قربانى بزرگ خدا در ميان آن گروه است و تركى بعد از آنها نخواهد بود. (4) (فصل) نعيم ميگويد: از عبد اللَّه بن عمر شنيدم كه ميگفت: نزديك شده كه بنو قنطوراء (قوم ترك يا ملت سودان) اهل خراسان و سيستان را بسرعت برانند تا اينكه مالهاى سوارى خود را بنخل ابلّه (شهرى است نزديكى بصره) مى‏بندند و نزد اهل بصره ميفرستند كه خاك خود را براى ما خالى كنيد يا اينكه ما بر شما وارد خواهيم شد. اهل بصره بسه فرقه‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 78 تقسيم ميشوند: فرقه‏اى بعرب و فرقه‏اى بشام و فرقه‏اى هم بدشمنان خود ملحق خواهند شد، علامت اين حادثه آنست كه فرمان فرمائى جهال در زمين شروع شود. (1) (فصل) نعيم از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: بنو- قنطورا در زمين كه آن را بصره يا بصيره ميگويند مى‏آيند و وارد نهرى ميشوند كه آن را دجله ميگويند و داراى نخل است مردم (بصره؟) سه فرقه خواهند شد: فرقه‏اى ملحق به اصل خود شده هلاك ميشوند و فرقه‏اى بر عليه خود شروع كرده كافر خواهند شد و فرقه‏اى هم اهل و عيال خود را پشت سر قرار داده با آنها (بنو قنطورا) مى‏جنگند و خدا آن‏ها را فاتح ميكند. (2) (فصل) نعيم از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اهل بصره به سه فرقه تقسيم ميشوند: فرقه‏اى متوقف ميشوند و فرقه‏اى در محلى كه گياهان خوش بوئى دارد به پدران خود ملحق خواهند شد و فرقه‏اى بشام ملحق ميشوند و اين بهترين فرقه خواهند بود. (3) (فصل) ابو هريره گويد: چشمان آن گروه چون وزغ (حيوانى است شبيه به سوسمار) است و صورتشان نظير سپر، بين دجله و فرات زد و خوردى ميكنند و زد و خوردى در مرج حمار ميكنند و زد و خوردى هم در دجله خواهند كرد بطورى كه در اول روز براى عبور بشام صد دينار و در آخر روز بيشتر لازم است. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان متن 89 حديث حبشه و خراب كردن كعبه ..... ص : 85 (1) (فصل) بريده از پدرش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قومى ترك و عريض صورت و كوچك چشم كه صورتشان چون سپر خواهد بود امت مرا سه مرتبه تا جزيرة العرب ميرانند، در مرتبه اول از فرار، نجات پيدا ميكنند و در مرتبه دوم بعضى هلاك شده و بعضى نجات خواهند يافت و در مرتبه سوم ريشه كن ميشوند، قسم بآن خدائى كه جان من در دست اوست كه مالهاى سوارى خود را بستون‏هاى مسجد مسلمين مى‏بندند. «1» (2) (فصل) نعيم از عبد اللَّه بن عمر نقل كرده كه گفت: نزديك است كه بني قنطوراء (گروه ترك يا سودان) شما را از خاك عراق خارج كنند، من گفتم: بعد از آن بر ميگرديم؟ گفت: تو اين آرزو را دارى؟ گفتم: آرى گفت: بلى براى شما زندگى خوبى خواهد بود. (3) (فصل) ابن ذى الكلاع ميگويد: من نزد معاويه بودم كه قاصدى از ارمنيه آمد (و نامه‏اى آورد) معاويه آن را خوانده در غضب شد و كاتب خود را احضار كرده گفت: جواب نامه او را بنويس! قوم ترك باطراف خاك تو حمله كرده‏اند، تو مردى را بطلب آن‏ها فرستاده‏اى و او را گرفته‏اند مادر بعزايت بنشيند اين عمل را اعاده مكن و آن‏ها را بچيزى تحريك منما و چيزى از آن‏ها اخذ مكن، زيرا من از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه ميفرمود: ملت ترك بزودى ملحق ميشوند بمحلى كه گياه‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 80 خوش بو دارد «1». (1) (فصل) مكحول از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قوم ترك را دو خروج خواهد بود، اول براى تخريب آذربايجان دوم بسرعت وارد شط فرات خواهند شد. (2) (فصل) كعب گويد: ترك با سرعت وارد نهر فرات ميشوند مثل اينكه من مالهاى سوارى زرد رنگ آن‏ها را مى‏بينم كه در كنار شط فرات صف زده‏اند. (3) (فصل) نعيم از پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: خدا مرضى بر مالهاى سوارى آنها ميفرستد تا هلاك شوند، (و خود آن‏ها بجهت پياده ماندن) خواهند مرد. و قربانى بزرگ خدا در ميان آن‏ها است و بعد از آن هم تركى نخواهد بود. (4) (فصل) ابن مسعود ميگويد: مثل اينكه من، قوم ترك را مى‏بينم كه بر اسبهاى تيز گوش تركى نشسته و اسبهاى خود را بشط فرات مى‏بندند. (5) (فصل) عبد اللَّه بن عمرو بن عاص گويد: نزديك است كه بنى قنطوراء (ملت ترك) از خاك عراق بر شما خروج كنند: گفتم بعدا ما بر فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 81 ميگرديم؟ گفت: بر گشتن براى شما محبوب‏تر است، شما بر ميگرديد و زندگى خوبى خواهيد كرد. [از علائم قيامت آنست كه با مردمى كه صورتهاشان چون سپر است قتال كنيد] (1) (فصل) حسن از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: يكى از علائم قيامت آنست كه با قومى كه صورتهاشان چون سپرهاى آهنين است قتال نمائيد و با آن گروهى كه نعل آنها از مو باشد جنگ كنيد. طايفه اول را كه ترك باشند ديديم و طايفه دوم را كه كردها باشند مشاهده كرديم. (2) (فصل) حذيفه گويد: نزديك است كه عجم جلوگيرى نمايد و براى اهل عراق درهم و قفيزى نيايد و نزديك شده كه روم جلوگيرى كند و براى اهل شام دينار و طعامى نرسد. (3) (فصل) ابو هريره از پيغمبر خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قيامت قيام نميكند تا اينكه شما با قومى كه صورتهاشان چون سپر است قتال كنيد، قيامت بپا نخواهد شد تا شما با گروهى كه نعلشان از مو باشد بجنگيد. (4) (فصل) حسن ميگويد: در سنه (67) گرانى خواهد شد، در سنه (68) موت فراوان شروع مى‏شود. در سنه (69) اختلاف پيدا مى‏شود، در سنه (70) مردم غارت ميشوند بعد از سنه هفتاد بوسيله مردى از اهل بيت من بنحوى شادمانى شروع مى‏شود كه بخشش و ثمرات تقليل پيدا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 82 ميكند «1» و تجارت مردم با وعده انجام ميگيرد، حذيفه گفت: حال آن مردم چگونه خواهد بود؟ فرمود: رحمت خدا و دعوت پيغمبر شما شامل حال آنها مى‏شود. (1) (فصل) جبير بن نفير ميگويد: برسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گفتند: ما را از آينده خبر بده، فرمود: شما را مطلع ميكنم كه بعد از نبيّ شما چند سالى اختلاف واقع مى‏شود، در سنه (133) شخص دانا بفرزند خود خوشحال نميشود، در سنه (150) كفار ظهور ميكنند، در سنه (160) خواروبار دو سال را ذخيره كنيد، در سنه (166) النّجا النّجا «2» در سنه (170) تا (180) تاج و تخت از دست ملوك گرفته مى‏شود، در سنه (190) اهل معصيت دچار بلاء خواهند شد، در سال (192) سنگباران، بزمين فرو رفتن، مسخ «3» و زنا شروع مى‏شود، در سنه (200) قضاء يعنى عذابى كه مردم در بازارهاى خود سكته كنند شيوع پيدا ميكند. (2) (فصل) جبير بن نفير از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اصحاب من تا پنج سال بعد از من اختلاف نموده و بعضى بعض ديگر را ميكشند، در سال (125) جزع و فزع شديدى خواهد بود و بنى اميّه خليفه‏اى را ميكشند، در سنه (133) اگر يكى از شما بچه سگ را تربيت كند بهتر است از اينكه (فلان) بچه را تربيت نمايد، در سنه (150) كفار فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 83 ظهور ميكنند، در سال (160) مردم دچار گرسنگى يك ساله يا دو ساله ميشوند، كسى كه آن موقع را درك كند لازم است كه خوار و بار ذخيره كند، شهابى «1» از طرف مشرق بمغرب سقوط ميكند و صداى شديدى (بلند مى‏شود) كه همه كس آن را ميشنود، در سنه (166) كسى كه از مردم طلبكار باشد بايد طلب خود را حاصل كند، كسى كه دخترى دارد بايد شوهر دهد، كسى كه عزب باشد «2» بايد از ازدواج خود دارى نمايد كسى كه زن دارد بايد از او كناره‏گيرى كند، در سنه (170) تاج و تخت پادشاهان گرفته مى‏شود، در سال (180) بلاء دچار مردم مى‏شود، در سنه (190) فتنه بپا خواهد شد، در سال (200) قضاء شروع مى‏شود» . (1) (باب دويست و يكم:) كعب ميگويد: خلافت بنى اميّه صد سال خواهد بود و شهرهائى بنا ميكنند و مدت شصت سال و چندى خلافت آنها چون ديوارى آهنين است كه كسى نميتواند قصد آن كند تا اينكه خودشان آن را ريشه كن نمايد و بعدا كه ميخواهند آن را تشييد كنند «4» نميتوانند، هر چه آن (ديوار آهنين خلافت) را از ناحيه‏اى مرتفع و بلند ميكنند از ناحيه ديگرى ويران خواهد شد تا اينكه خدا آنها را هلاك نمايد، بنى اميّه به (م) افتتاح و به (م) هم ختم ميشوند (زيرا حرف اول نام معاويه كه اولين‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 84 خليفه بنى اميّه است و حرف اول نام مروان كه آخرين خليفه آن‏ها بوده ميم است) پس دوران سنگ آسياى آنها بپايان خواهد رسيد و (ستاره) سلطنت آنها سقوط خواهد نمود، سلطنت آنها سقوط نميكند تا اينكه خليفه‏اى از آنها خلع شود و آن دو شتر كشته شوند، و حمار اصهب جزير «1»- كه شيطان و بدترين مردم از خوف، با او خواهند بود- يعنى مروان كشته خواهد شد، (همان مروانى كه) ويران شدن شهرها و انقلاب و آشوب بدست او خواهد بود. [اخبار پيغمبر صلى الله عليه و آله در باره گمراهى امت خود نظير امم گذشته‏] (1) (باب دويست و دوم:) ابو هريره از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: عنقريب امت من نظير امم سابقه گرفتار خواهد شد. مردى گفت: يعنى آن طور كه فارس و روم رفتار كردند؟ فرمود: مگر مردم غير از اينها هستند. (2) (باب دويست و سوم:) كعب ميگويد: عيسى بن مريم در حالى كه جوان قرمز رنگى باشد درب دروازه شرقى دمشق نزديك مناره «2» نازل مى‏شود و دو ملك آن حضرت را با دو كتف خود حمل ميكنند، نفس و بوى آن حضرت را را هيچ كافرى درك نميكند مگر اينكه خواهد مرد، زيرا كه نفس آن حضرت تا آنجا كه چشم كار كنند ميرسد، موقعى كه دجال نفس آن حضرت را درك نمايد نظير شمع آب شده مى‏ميرد. بعد از آن عيسى بن مريم عليه السّلام بسوى مسلمانهائى كه در بيت المقدس هستند ميرود و آنها را از قتل دجال آگاه مينمايد و پشت سر امير مسلمين، فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 85 نماز ميخواند، سپس حضرت عيسى براى آن‏ها نمازى ميخواند كه آن نماز فتنه خواهد بود و ما بقى نصارا تسليم ميشوند و عيسى عليه السّلام (در آنجا) اقامت نموده بكار خود ادامه ميدهد و آن‏ها را بدرجات بهشتى بشارت خواهد داد. (1) (باب دويست و چهارم:) حارث بن عبد اللَّه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: موقعى كه عيسى بن مريم عليه السّلام (از آسمان) نزول كند و دجال را بكشد مردم شاد و خوشحال شده آن شب را تا بصبح احياء ميگيرند و بعد از آن خروج دجال مدت چهل سال تقويت ميشوند، در آن زمان احدى نخواهد مرد و كسى مريض نخواهد شد، شخص بگوسفندان و حيوانات خود ميگويد: برويد و در مكان كذا و كذا بچريد و در فلان ساعت باز آئيد، حيواناتى كه بين زراعت ديده ميشوند از خوشه آن نميخورند و باسم خود شاخه آن‏ها را نميشكنند؟ مار و عقربها ظاهر ميشوند و احدى را اذيت نميكنند و كسى هم مزاحم آن‏ها نميشود، حيوانات درنده درب خانه‏ها اقامت ميكنند و طعام ميطلبند و احدى را اذيت نميكنند، يك من يا يك چارك گندم يا جو را كه شخصى در زمين بپاشد بدون اينكه وسائل زراعتى را بكار ببندد هفتصد (من) يا هفتصد چارك عائد او مى‏شود. [حديث حبشه و خراب كردن كعبه‏] (2) (باب دويست و پنجم:) نعيم از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: اين خانه (كعبه) را زياد طواف كنيد، كأنّ من مردى را كه ساق پاهايش باريك است مى‏بينم و با بيل و كلنگ كعبه را خراب ميكند. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 86 (1) (فصل) ابو هريره از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: مردى از حبشه كه ساق پاهايش كوتاه است كعبه را خراب خواهد كرد. (2) (فصل) نيز ابو هريره از حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اهل حبشه مى‏آيند و كعبه را خراب ميكنند يك نوع خراب كردنى كه بعد از آن ابدا آباد نخواهد شد، آن‏ها همان مردمى هستند كه گنج كعبه را استخراج مينمايند. (3) (فصل) ايضا ابو هريره از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كرده كه فرمود: مثل اينكه مرد فلجى را كه موهاى جلو سرش ريخته است بر بام كعبه ميبينم كه كعبه را با ظرف خرما ميكوبد. (4) (فصل) عبد اللَّه بن عمر ميگويد: كعبه دو مرتبه خراب مى‏شود و در مرتبه سوم حجر (الاسود) بلند مى‏شود. (5) (فصل) نيز عبد اللَّه بن عمر گويد: آن‏ها (شايد منظور اهل حبشه باشد؟) هستند كه گنجهاى فرعون را از شهرى كه آن را منف ميگويند استخراج ميكنند و مسلمين خروج كرده با آن‏ها قتال نموده آن گنجها را بغنيمت مى‏برند تا اينكه حبشى بعباى خود فروخته مى‏شود. (6) (فصل) عبد اللَّه بن عمر ميگويد: كأنّ من حبشى كه ساق پاهايش باريك‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 87 و موى جلو سرش ريخته است بر بام كعبه مى‏بينم كه با بيل و كلنگ، كعبه را خراب ميكند. (1) (فصل) ايضا عبد اللَّه بن عمر گويد: مثل اينكه من نظر ميكنم بكعبه و مى‏بينم مرد حبشى كه موى سرش ريخته و ساق پاهايش باريك است آن را خراب مينمايد. (2) (باب دويست و ششم:) ابو شريحه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: دابّه را «1» درد هر سه خروج است، اول از انتهاى يمن خروج ميكند و ذكر آن در زمان طويلى در بين اهل باديه «2» فاش مى‏شود ولى در مكه نامى از آن برده نخواهد شد، بعد از آن، زمان طولانى مكث نموده و براى دومين بار در نزديكى مكه خروج خواهد كرد و ذكر آن در باديه فاش مى‏شود، بعد از آن در مدت زيادى مكث خواهد نمود و براى آن سومين دفعه در آن روزى كه مردم در بزرگترين مسجدهاى خدا يعنى مسجد الحرام باشند- و چيزى آنها را حفظ نميكند مگر ناحيه راست خارج مسجد كه بين ركن اسود تا باب بنى مخزوم است- خروج ميكند آنگاه مردم بجهت آن متفرق ميشوند و گروهى از مسلمين، راسخ و ثابت خواهند بود تا آن موقعى كه ميفهمند نمى‏توانند خدا را عاجز كنند و آن دابّه بر آن‏ها خارج مى‏شود فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 88 و خاك را از سر خود مى‏تكاند و آنها را يارى ميكند، و صورتهاى آنان چون ستاره درخشنده ميدرخشد، آنگاه آن دابّه والى زمين خواهد شد، هيچ طالبى آن را درك نميكند و هيچ شخص فرارى آن را عاجز نتوان كرد حتى اينكه اگر شخصى از دست او فرار كند و بنماز پناه ببرد او را تعقيب كرده ميگويد: اى فلان الآن نماز ميخوانى!؟ همين كه آن شخص صورت خود را متوجه او ميكند داغ و علامتى در صورتش ميگذارد و ميرود، و مردم در خانه‏هاى خود مجاور ميشوند و در موقع مسافرت با رفيق بسفر ميروند و در اموال، مشترك خواهند شد و كافر از مؤمن تشخيص داده مى‏شود حتى اينكه كافر بمؤمن ميگويد: حق مرا بپرداز و مؤمن بكافر ميگويد: فتنه و آشوبهاى آخر الزمان متن 84 از علائم قيامت آنست كه با مردمى كه صورتهاشان چون سپر است قتال كنيد ..... ص : 81 (1) (فصل) بريده از پدرش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قومى ترك و عريض صورت و كوچك چشم كه صورتشان چون سپر خواهد بود امت مرا سه مرتبه تا جزيرة العرب ميرانند، در مرتبه اول از فرار، نجات پيدا ميكنند و در مرتبه دوم بعضى هلاك شده و بعضى نجات خواهند يافت و در مرتبه سوم ريشه كن ميشوند، قسم بآن خدائى كه جان من در دست اوست كه مالهاى سوارى خود را بستون‏هاى مسجد مسلمين مى‏بندند. «1» (2) (فصل) نعيم از عبد اللَّه بن عمر نقل كرده كه گفت: نزديك است كه بني قنطوراء (گروه ترك يا سودان) شما را از خاك عراق خارج كنند، من گفتم: بعد از آن بر ميگرديم؟ گفت: تو اين آرزو را دارى؟ گفتم: آرى گفت: بلى براى شما زندگى خوبى خواهد بود. (3) (فصل) ابن ذى الكلاع ميگويد: من نزد معاويه بودم كه قاصدى از ارمنيه آمد (و نامه‏اى آورد) معاويه آن را خوانده در غضب شد و كاتب خود را احضار كرده گفت: جواب نامه او را بنويس! قوم ترك باطراف خاك تو حمله كرده‏اند، تو مردى را بطلب آن‏ها فرستاده‏اى و او را گرفته‏اند مادر بعزايت بنشيند اين عمل را اعاده مكن و آن‏ها را بچيزى تحريك منما و چيزى از آن‏ها اخذ مكن، زيرا من از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه ميفرمود: ملت ترك بزودى ملحق ميشوند بمحلى كه گياه‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 80 خوش بو دارد «1». (1) (فصل) مكحول از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قوم ترك را دو خروج خواهد بود، اول براى تخريب آذربايجان دوم بسرعت وارد شط فرات خواهند شد. (2) (فصل) كعب گويد: ترك با سرعت وارد نهر فرات ميشوند مثل اينكه من مالهاى سوارى زرد رنگ آن‏ها را مى‏بينم كه در كنار شط فرات صف زده‏اند. (3) (فصل) نعيم از پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: خدا مرضى بر مالهاى سوارى آنها ميفرستد تا هلاك شوند، (و خود آن‏ها بجهت پياده ماندن) خواهند مرد. و قربانى بزرگ خدا در ميان آن‏ها است و بعد از آن هم تركى نخواهد بود. (4) (فصل) ابن مسعود ميگويد: مثل اينكه من، قوم ترك را مى‏بينم كه بر اسبهاى تيز گوش تركى نشسته و اسبهاى خود را بشط فرات مى‏بندند. (5) (فصل) عبد اللَّه بن عمرو بن عاص گويد: نزديك است كه بنى قنطوراء (ملت ترك) از خاك عراق بر شما خروج كنند: گفتم بعدا ما بر فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 81 ميگرديم؟ گفت: بر گشتن براى شما محبوب‏تر است، شما بر ميگرديد و زندگى خوبى خواهيد كرد. [از علائم قيامت آنست كه با مردمى كه صورتهاشان چون سپر است قتال كنيد] (1) (فصل) حسن از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: يكى از علائم قيامت آنست كه با قومى كه صورتهاشان چون سپرهاى آهنين است قتال نمائيد و با آن گروهى كه نعل آنها از مو باشد جنگ كنيد. طايفه اول را كه ترك باشند ديديم و طايفه دوم را كه كردها باشند مشاهده كرديم. (2) (فصل) حذيفه گويد: نزديك است كه عجم جلوگيرى نمايد و براى اهل عراق درهم و قفيزى نيايد و نزديك شده كه روم جلوگيرى كند و براى اهل شام دينار و طعامى نرسد. (3) (فصل) ابو هريره از پيغمبر خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: قيامت قيام نميكند تا اينكه شما با قومى كه صورتهاشان چون سپر است قتال كنيد، قيامت بپا نخواهد شد تا شما با گروهى كه نعلشان از مو باشد بجنگيد. (4) (فصل) حسن ميگويد: در سنه (67) گرانى خواهد شد، در سنه (68) موت فراوان شروع مى‏شود. در سنه (69) اختلاف پيدا مى‏شود، در سنه (70) مردم غارت ميشوند بعد از سنه هفتاد بوسيله مردى از اهل بيت من بنحوى شادمانى شروع مى‏شود كه بخشش و ثمرات تقليل پيدا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 82 ميكند «1» و تجارت مردم با وعده انجام ميگيرد، حذيفه گفت: حال آن مردم چگونه خواهد بود؟ فرمود: رحمت خدا و دعوت پيغمبر شما شامل حال آنها مى‏شود. (1) (فصل) جبير بن نفير ميگويد: برسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گفتند: ما را از آينده خبر بده، فرمود: شما را مطلع ميكنم كه بعد از نبيّ شما چند سالى اختلاف واقع مى‏شود، در سنه (133) شخص دانا بفرزند خود خوشحال نميشود، در سنه (150) كفار ظهور ميكنند، در سنه (160) خواروبار دو سال را ذخيره كنيد، در سنه (166) النّجا النّجا «2» در سنه (170) تا (180) تاج و تخت از دست ملوك گرفته مى‏شود، در سنه (190) اهل معصيت دچار بلاء خواهند شد، در سال (192) سنگباران، بزمين فرو رفتن، مسخ «3» و زنا شروع مى‏شود، در سنه (200) قضاء يعنى عذابى كه مردم در بازارهاى خود سكته كنند شيوع پيدا ميكند. (2) (فصل) جبير بن نفير از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اصحاب من تا پنج سال بعد از من اختلاف نموده و بعضى بعض ديگر را ميكشند، در سال (125) جزع و فزع شديدى خواهد بود و بنى اميّه خليفه‏اى را ميكشند، در سنه (133) اگر يكى از شما بچه سگ را تربيت كند بهتر است از اينكه (فلان) بچه را تربيت نمايد، در سنه (150) كفار فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 83 ظهور ميكنند، در سال (160) مردم دچار گرسنگى يك ساله يا دو ساله ميشوند، كسى كه آن موقع را درك كند لازم است كه خوار و بار ذخيره كند، شهابى «1» از طرف مشرق بمغرب سقوط ميكند و صداى شديدى (بلند مى‏شود) كه همه كس آن را ميشنود، در سنه (166) كسى كه از مردم طلبكار باشد بايد طلب خود را حاصل كند، كسى كه دخترى دارد بايد شوهر دهد، كسى كه عزب باشد «2» بايد از ازدواج خود دارى نمايد كسى كه زن دارد بايد از او كناره‏گيرى كند، در سنه (170) تاج و تخت پادشاهان گرفته مى‏شود، در سال (180) بلاء دچار مردم مى‏شود، در سنه (190) فتنه بپا خواهد شد، در سال (200) قضاء شروع مى‏شود» . (1) (باب دويست و يكم:) كعب ميگويد: خلافت بنى اميّه صد سال خواهد بود و شهرهائى بنا ميكنند و مدت شصت سال و چندى خلافت آنها چون ديوارى آهنين است كه كسى نميتواند قصد آن كند تا اينكه خودشان آن را ريشه كن نمايد و بعدا كه ميخواهند آن را تشييد كنند «4» نميتوانند، هر چه آن (ديوار آهنين خلافت) را از ناحيه‏اى مرتفع و بلند ميكنند از ناحيه ديگرى ويران خواهد شد تا اينكه خدا آنها را هلاك نمايد، بنى اميّه به (م) افتتاح و به (م) هم ختم ميشوند (زيرا حرف اول نام معاويه كه اولين‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 84 خليفه بنى اميّه است و حرف اول نام مروان كه آخرين خليفه آن‏ها بوده ميم است) پس دوران سنگ آسياى آنها بپايان خواهد رسيد و (ستاره) سلطنت آنها سقوط خواهد نمود، سلطنت آنها سقوط نميكند تا اينكه خليفه‏اى از آنها خلع شود و آن دو شتر كشته شوند، و حمار اصهب جزير «1»- كه شيطان و بدترين مردم از خوف، با او خواهند بود- يعنى مروان كشته خواهد شد، (همان مروانى كه) ويران شدن شهرها و انقلاب و آشوب بدست او خواهد بود. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان متن 89 بعد از اخيار اشرار صد و بيست سال سلطنت مى‏كنند ..... ص : 89 [اخبار پيغمبر صلى الله عليه و آله در باره گمراهى امت خود نظير امم گذشته‏] (1) (باب دويست و دوم:) ابو هريره از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: عنقريب امت من نظير امم سابقه گرفتار خواهد شد. مردى گفت: يعنى آن طور كه فارس و روم رفتار كردند؟ فرمود: مگر مردم غير از اينها هستند. (2) (باب دويست و سوم:) كعب ميگويد: عيسى بن مريم در حالى كه جوان قرمز رنگى باشد درب دروازه شرقى دمشق نزديك مناره «2» نازل مى‏شود و دو ملك آن حضرت را با دو كتف خود حمل ميكنند، نفس و بوى آن حضرت را را هيچ كافرى درك نميكند مگر اينكه خواهد مرد، زيرا كه نفس آن حضرت تا آنجا كه چشم كار كنند ميرسد، موقعى كه دجال نفس آن حضرت را درك نمايد نظير شمع آب شده مى‏ميرد. بعد از آن عيسى بن مريم عليه السّلام بسوى مسلمانهائى كه در بيت المقدس هستند ميرود و آنها را از قتل دجال آگاه مينمايد و پشت سر امير مسلمين، فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 85 نماز ميخواند، سپس حضرت عيسى براى آن‏ها نمازى ميخواند كه آن نماز فتنه خواهد بود و ما بقى نصارا تسليم ميشوند و عيسى عليه السّلام (در آنجا) اقامت نموده بكار خود ادامه ميدهد و آن‏ها را بدرجات بهشتى بشارت خواهد داد. (1) (باب دويست و چهارم:) حارث بن عبد اللَّه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: موقعى كه عيسى بن مريم عليه السّلام (از آسمان) نزول كند و دجال را بكشد مردم شاد و خوشحال شده آن شب را تا بصبح احياء ميگيرند و بعد از آن خروج دجال مدت چهل سال تقويت ميشوند، در آن زمان احدى نخواهد مرد و كسى مريض نخواهد شد، شخص بگوسفندان و حيوانات خود ميگويد: برويد و در مكان كذا و كذا بچريد و در فلان ساعت باز آئيد، حيواناتى كه بين زراعت ديده ميشوند از خوشه آن نميخورند و باسم خود شاخه آن‏ها را نميشكنند؟ مار و عقربها ظاهر ميشوند و احدى را اذيت نميكنند و كسى هم مزاحم آن‏ها نميشود، حيوانات درنده درب خانه‏ها اقامت ميكنند و طعام ميطلبند و احدى را اذيت نميكنند، يك من يا يك چارك گندم يا جو را كه شخصى در زمين بپاشد بدون اينكه وسائل زراعتى را بكار ببندد هفتصد (من) يا هفتصد چارك عائد او مى‏شود. [حديث حبشه و خراب كردن كعبه‏] (2) (باب دويست و پنجم:) نعيم از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: اين خانه (كعبه) را زياد طواف كنيد، كأنّ من مردى را كه ساق پاهايش باريك است مى‏بينم و با بيل و كلنگ كعبه را خراب ميكند. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 86 (1) (فصل) ابو هريره از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: مردى از حبشه كه ساق پاهايش كوتاه است كعبه را خراب خواهد كرد. (2) (فصل) نيز ابو هريره از حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اهل حبشه مى‏آيند و كعبه را خراب ميكنند يك نوع خراب كردنى كه بعد از آن ابدا آباد نخواهد شد، آن‏ها همان مردمى هستند كه گنج كعبه را استخراج مينمايند. (3) (فصل) ايضا ابو هريره از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كرده كه فرمود: مثل اينكه مرد فلجى را كه موهاى جلو سرش ريخته است بر بام كعبه ميبينم كه كعبه را با ظرف خرما ميكوبد. (4) (فصل) عبد اللَّه بن عمر ميگويد: كعبه دو مرتبه خراب مى‏شود و در مرتبه سوم حجر (الاسود) بلند مى‏شود. (5) (فصل) نيز عبد اللَّه بن عمر گويد: آن‏ها (شايد منظور اهل حبشه باشد؟) هستند كه گنجهاى فرعون را از شهرى كه آن را منف ميگويند استخراج ميكنند و مسلمين خروج كرده با آن‏ها قتال نموده آن گنجها را بغنيمت مى‏برند تا اينكه حبشى بعباى خود فروخته مى‏شود. (6) (فصل) عبد اللَّه بن عمر ميگويد: كأنّ من حبشى كه ساق پاهايش باريك‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 87 و موى جلو سرش ريخته است بر بام كعبه مى‏بينم كه با بيل و كلنگ، كعبه را خراب ميكند. (1) (فصل) ايضا عبد اللَّه بن عمر گويد: مثل اينكه من نظر ميكنم بكعبه و مى‏بينم مرد حبشى كه موى سرش ريخته و ساق پاهايش باريك است آن را خراب مينمايد. (2) (باب دويست و ششم:) ابو شريحه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: دابّه را «1» درد هر سه خروج است، اول از انتهاى يمن خروج ميكند و ذكر آن در زمان طويلى در بين اهل باديه «2» فاش مى‏شود ولى در مكه نامى از آن برده نخواهد شد، بعد از آن، زمان طولانى مكث نموده و براى دومين بار در نزديكى مكه خروج خواهد كرد و ذكر آن در باديه فاش مى‏شود، بعد از آن در مدت زيادى مكث خواهد نمود و براى آن سومين دفعه در آن روزى كه مردم در بزرگترين مسجدهاى خدا يعنى مسجد الحرام باشند- و چيزى آنها را حفظ نميكند مگر ناحيه راست خارج مسجد كه بين ركن اسود تا باب بنى مخزوم است- خروج ميكند آنگاه مردم بجهت آن متفرق ميشوند و گروهى از مسلمين، راسخ و ثابت خواهند بود تا آن موقعى كه ميفهمند نمى‏توانند خدا را عاجز كنند و آن دابّه بر آن‏ها خارج مى‏شود فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 88 و خاك را از سر خود مى‏تكاند و آنها را يارى ميكند، و صورتهاى آنان چون ستاره درخشنده ميدرخشد، آنگاه آن دابّه والى زمين خواهد شد، هيچ طالبى آن را درك نميكند و هيچ شخص فرارى آن را عاجز نتوان كرد حتى اينكه اگر شخصى از دست او فرار كند و بنماز پناه ببرد او را تعقيب كرده ميگويد: اى فلان الآن نماز ميخوانى!؟ همين كه آن شخص صورت خود را متوجه او ميكند داغ و علامتى در صورتش ميگذارد و ميرود، و مردم در خانه‏هاى خود مجاور ميشوند و در موقع مسافرت با رفيق بسفر ميروند و در اموال، مشترك خواهند شد و كافر از مؤمن تشخيص داده مى‏شود حتى اينكه كافر بمؤمن ميگويد: حق مرا بپرداز و مؤمن بكافر ميگويد: حق مرا ادا كن. (1) (باب دويست و هفتم:) حذيفة بن يمان گويد: دابّه داراى سه خروج است: اول: خروج در بعضى از بيابانها و پس از آن مكث خواهند نمود. دوم: در بعضى از قريه‏ها حتى اينكه (نام آن را) ذكر ميكنند و پادشاهان در آن قريه‏ها خون‏ها ميريزند، آنگاه متوقف خواهد شد. سوم: آن موقعى كه نزد بزرگترين مساجد- گمان كرديم كه ميخواهد نام مسجد الحرام را ببرد ولى نام آن را نبرد- باشند بقصد زمين حركت خواهد نمود و مردم فرارى ميشوند جز يك عده‏اى از مسلمين كه ميگويند: چيزى ما را از امر خدا نجات نميدهد، آنگاه آن دابّه خروج مينمايد و صورت مسلمين چون ستاره درخشنده خواهد شد بعدا آن دابّه حركت ميكند و هيچ طالبى آن را درك نميكند و هيچ‏ فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 89 فرارى از دست آن فرار نتوان كرد. آن دابّه نزد مردى كه نماز ميخواند مى‏آيد و ميگويد: تو اهل نماز نيستى؛ آن مردم از دست او فرار ميكند ولى او را ميگيرد و سركوب مينمايد. حذيفه ميگويد: در آن موقع صورت مؤمن درخشنده و صورت كافر گرفته و منكسر خواهد شد. از حذيفه سؤال شد: مردم در آن روز چگونه‏اند؟ گفت: داراى حال خوش، شريك در اموال و در مسافرت رفيق خواهند بود. (1) (باب دويست و هشتم:) كعب از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: دابّه در حالى خارج مى‏شود كه عصاى موسى و انگشتر حضرت سليمان با او خواهد بود صورت مؤمن را با عصا درخشنده و بينى كافر را با انگشتر مهر ميكند. (2) كعب در حديث ديگر ميگويد: دابّه داراى مو و پر و چهار پا ميباشد و از درّه‏هاى تهامه «1» خروج ميكند. (3) شعبى ميگويد: دابّة الارض حيوانى است كه داراى پشم ميباشد و سر آن بآسمان ميرسد. (4) و در حديث ديگر است كه دابّه از شكافى كه در صفا است خارج مى‏شود. [بعد از اخيار اشرار صد و بيست سال سلطنت مى‏كنند] (5) (باب دويست و نهم:) عبد اللَّه بن عمر مى‏گويد: اشرار بعد از خوبان صد و بيست سال سلطنت ميكنند و احدى اول آن را نميداند. (6) (باب دويست و دهم:) ايضا عبد اللَّه بن عمر گويد: مردم بعد از آنكه آفتاب از طرف مغرب طلوع ميكند صد و بيست سال باقى ميمانند. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان متن 97 بخش دوم حاوى هشتاد و چهار باب‏ [خروج دابّه و قتل ابليس‏] (1) (باب دويست و يازدهم:) عبد اللَّه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه فرمود: خروج دابّه بعد از طلوع آفتاب خواهد بود، موقعى كه دابّه خروج كند ابليس را در حال سجود ميكشد و مؤمنين تا مدت چهل سال در زمين (از نعمتهاى خدا) برخوردارند، چيزى را آرزو نمى‏كنند مگر اينكه آن را مى‏يابند، ظلم و جورى نخواهد بود، همه اشياء خواه ناخواه تسليم خداى عالم ميشوند، مؤمنين با رغبت و كفار با كراهت تسليم امر خدا ميشوند، درندگان و طيور با كراهت مطيع خواهند شد حتى درندگان مزاحم پرندگان نميشوند، مؤمن توليد مثل ميكند و تا چهل سال بعد از خروج دابّه نخواهد مرد، بعد از آن موت در ميان آن‏ها عود ميكند و آنچه كه خدا بخواهد باقى ميمانند، آنگاه موت در جامعه مؤمنين سرعت ميكند بنحوى كه مؤمنى نخواهد بود و كفار مى‏گويند: ما از مؤمنين خائف و ترسان بوديم و فعلا كسى از آن‏ها باقى نمانده است، از ما ميّتى مفقود نشده زيرا كه ما بيكديگر هجوم و حمله نكرديم و آنها يك ديگر را در بين راه چون حيوانات مورد حمله قرار ميدادند. آنگاه يكى از كفار با مادر و خواهر و دختر خود در بين راه نكاح ميكند (يعنى زنا ميكند) موقعى كه او بلند شد ديگرى با آن زن بزنا مشغول خواهد شد، اين عمل، زشت و ناپسند بنظر نمى‏آيد، در چنين روزى خوبان آن‏ها مى‏گويند: اگر اين عمل قبيح را در بين طرق و راهها انجام نمى‏داديد بهتر بود. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 91 (1) آنگاه بدين وسيله فرزند حلال‏زاده‏اى باقى نميماند و جميع اهل زمين اولاد زنا ميشوند، و آن مقدارى كه خدا بخواهد زندگى ميكنند، بعد از آن خدا مدت سى سال رحم زنان را عقيم و نازاد خواهد كرد و زنى بچه نخواهد زائيد و در زمين طفلى وجود ندارد، و كليه مردم آن زمان، فرزندان زنا و بدترين مردم خواهند بود و قيامت بر آن‏ها قيام ميكند. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 92

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک ثابت

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم